عجب شهری داریم منتظر و زیبا..... و تهران شهر عشاق مهدی....
عجب دانشگاه هایی زلال عین آب....... دانشگاه محل پرورش یاوران مهدی.....
......هر کجا قدم بگذاری بوی خوش انتظار را احساس می کنی......
بازارمان پر رونق باد....عجیب است ......عجیب....
در عین گرانی ها باز هم راه رونق باز است...جیب ها پر پول....
پولش از کجا؟.....رونقش چگونه؟
خب اینان می فروشند عجیب مهدی را.....مگر ایرادی دارد؟؟
زندگی جاریست پس باید فکری کرد.....
این روز ها بهترین تجارت مهدی فروشی است.....عجب سودی دارد.....افزون و فراوان.......
از کسبه قدیمی حاجی بازاری بگیر تا جوانان بازاری منتظر انقلابی امروز.....
همه در ازای پولی بس والا....می فروشند مهدی......
بازارتان پر رونق......
راستی نیفتد تسبیح از دستانت حاج کریم.....
اما نگاهی هم کن به دانشگاه هامان....جبهه ی پرورش منتظران مهدی ....
آنها سلحشورانی عالم پروش می دهند.....آماده برای جانبازی در راه مهدی با سلاح دانش...
و فرزندان امروز و سلحشوران عالم آینده با چه شوری وصف ناپذیر پای به دانشگاه می گذارند....
فکر سربلندی اسلام خواب از چشمشان و خوراک از کامشان ربوده.....
آن ها غصه مظلومیت حیدر دارند......غصه زخم های پی در پی مهدی دارند....
آن ها حاضرند جانشان را بی مزد و منت در راه سر بلندی اسلام فدا کنند...
خلاصه همه آماده اند ....
به هر کجا نگاه کنی....از کلاس ها بگیر تا حیاط...سرویس.... و خانه های حقیر دانشجویشان
...رنگ مهدی را میبینی....
اما آن ها هم برای سلحشوریشان هزینه می دهند......
مهدی می فروشند تا با خون دل مدرک سلحشوری و جانبازی بگیرند ....
اما نگاهی هم کن به سیاستمدارانمان....انصافا ابوذر های زمان اند...
مجلسیانمان آقایانی مجاهد و کوشا....آن ها فکرشان چیست؟ فقط جانبازی در راه مهدی....
از کجا پول برای جانبازی می آورند؟
از کجا پول برای امرار معاش زندگی بی آلایششان می آورند؟
خب معلوم است مهدی می فروشند با عشق و جان.....
اگر از مجلس بیرون آمادی با دقت بگردی ....
دفتری هم پیدا می کنی فعال و انقلابی تر از انقلابی....
عزیزانمان از رخش و رستم و افراسیاب بگیر تا اسفندیار.....
همه آماده برای جانفشانی.....سلاحشان ایمان است و پشت گرمیشان تقوا.....
تا وقتی مهدی فاطمه زخم دارد آن ها خواب بر چشمانشان حرام است....حرام.....
به خانه شان اگر بروی سادگی را با قلبت حس میکنی....آن جا صفا هست.....
به تو خیره می شوند و با غرور می گویند .....
تکه نانی داریم ....می خوریم با عشق.....
پولش از کجا؟
مهدی می فروشیم ...با عشق....
خدا مهدی را سلامت دارد......
بازارتان پر رونق باد.....
حقا که رو سفید هستیم.....
السلام عليك يا فارس الحجاز
در ميكده بودم ولي بيرون شدم از غافلي
اي واي از اين بي حاصلي
اي واي از اين بي حاصلي
من يار را گم كرده ام صاحب الزمان گم كرده ام
من طالب دردم ولي درد غم يار
بنام حضرت عشق روحي لك الفدا
سلام
دوست عزيز هدف چيست؟
آيا نشر وگسترش فرهنگ مهدوي؟
يا فقط مطلب جمع آوري كردن وبدون تامل وتعمق آنرا نشر دادن؟
براي ارايه مطالب كمي حوصله بيشتري به خرج دهيد وفقط از فن زيبايcopy/paste استفاده نكنيد سعي كنيد با مطالعه وعشق به حضرت مطلب ارائه دهيد
شعري از حميدرضا برقعي شاعر جوان 2
شعري از حميدرضا برقعي شاعر جوان
امام علي عليه السلام از غيب مي گويد:
مناجات امام زين العابدين با خداوند
.................................
31545 بازدید
14 بازدید امروز
29 بازدید دیروز
86 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian